زنی از کوه های دوشنبه ...

ساخت وبلاگ

پس تنهایی کوه است بر شانه های رفتن... زنی از کوه های دوشنبه ......
ما را در سایت زنی از کوه های دوشنبه ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : toktamhosseynio بازدید : 43 تاريخ : پنجشنبه 29 دی 1401 ساعت: 15:22

  گرچه دور خانه ام صدها نگهبان داشتم باز با غم رفت و آمد های پنهان داشتم گرچه تنها حربه ام اشک است حالا ، یک زمان_ در نگاهم جنگجوهای فراوان داشتم.. از همان روزی که آدم سیب را از من گرفت پا به پایش در دل تاریخ جریان داشتم عشق با من بود لیلاوار یا سودابه وارخوب و بد.. اما به احساس خود ایمان داشتم داستانم هفت خوان رستم دستان نشد من ولی اندازه ی سهم خودم خوان داشتم باز هم دلخوش به این بودم که بادی می وزد قدر موهایم اگر روز پریشان داشتم.. خوب شد ای شانه ی مردانه از راه آمدیچند وقتی بود خیلی حس باران داشتم.. "سیده تکتم حسینی... نارنج مویه ها... عیدتون مبارک دوستان این خانه... زنی از کوه های دوشنبه ......ادامه مطلب
ما را در سایت زنی از کوه های دوشنبه ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : toktamhosseynio بازدید : 100 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 2:27

با احترام به استاد محمد کاظم کاظمی....      شبی بی خبر، بی صدا، می روم از این شهر دیر آشنا می روم   من و بار دردی که مانند کوه... من و خاطراتی که سوهان روح...   من و آجر و کوره ی شعله ور من و پینه ی دست های پدر   من و خون دل ها، من و درد ها من و غیرت پوچ نامرد ها   نه این سو مرا هیچ کس بیقرار نه آن سو مرا بخت چشم انتظار   به شوق کدامین وطن سر کنم؟ چه خاکی بیابم که بر سر کنم؟       نه اينجايي ام من، نه آنجايي ام من از سرزمين هاي تنهايي ام   گره خورده آوارگی مو به مو از اول به بخت چلیپایی ام   ندارم پناهی به غیر از خیال پر از خواب و رویاست لالايي ام   شکفتم اگر زندگی سخت بو زنی از کوه های دوشنبه ......ادامه مطلب
ما را در سایت زنی از کوه های دوشنبه ... دنبال می کنید

برچسب : از سرزمین من بگو, نویسنده : toktamhosseynio بازدید : 252 تاريخ : دوشنبه 22 شهريور 1395 ساعت: 6:28

  اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی الامامِ التّقی النّقی و حُجّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری...     ای سلام گرم خورشید از فراسوها به تو شب پناه آورده با انبوه شب بوها به تو   ای ضریحت عشق! از هر لذتی شیرین تر است لحظه ای که می رسد دست النگو ها به تو..   چون کبوتر دست بر می داشتند از رسم کوچ فکر می کردند اگر روزی پرستو ها به تو   نسخه ی درماندگان است آب سقاخانه ات ای که دارد بستگی تاثیر داروها به تو   نغمه نقاره یک سو، یک طرف هوهوی باد من دلم را داده ام در این هیاهوها به تو..   "سیده تکتم حسینی...       -او مادر بچه آهویی گم شده است. زنی از کوه های دوشنبه ......ادامه مطلب
ما را در سایت زنی از کوه های دوشنبه ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : toktamhosseynio بازدید : 129 تاريخ : دوشنبه 22 شهريور 1395 ساعت: 6:28

سلام و دلتنگی...   بلای دیگری از آسمان به خانه اش افتاد و باز بار غمی تازه روی شانه اش افتاد   شکست در گذر سنگ های کینه، چراغش دوباره قرعه به تاریکی زمانه اش افتاد   سپید های پیاده... سیاه های سواره... و شطّ رنج، خروشان، به رودخانه اش افتاد   بهار بود و خزان سر رسید با تبر و داس غم زمانه به جانِ دلِ جوانه اش افتاد   چقدر یک شبه غم دید، مثل فاخته ای که گذار وحشی بازی به آشیانه اش افتاد   غیور و سخت چنان ایستاد سرو تناور که دست باد کم آورد و تازیانه اش افتاد   به عزم و صبر مَثَل شد، شبیه قصه ی موری که  در مسیر، به تکرار، بار دانه اش افتاد مربع نشست شعر بخواند کسی... زنی از کوه های دوشنبه ......ادامه مطلب
ما را در سایت زنی از کوه های دوشنبه ... دنبال می کنید

برچسب : شعری برای جنگ,شعری برای جنگل,شعری برای کودکان جنگ,شعر برای جنگ,شعر برای جنگل,میخواستم شعری برای جنگ بگویم,می خواستم شعری برای جنگ, نویسنده : toktamhosseynio بازدید : 144 تاريخ : دوشنبه 22 شهريور 1395 ساعت: 6:28

    شب شده است و در خیال های خود شناورم می رسیّ و با خودم تو را به خواب می برم   می برم تو را به خواب، درد محو می شود با تو خوب می شوند زخم های بسترم   دست مرگ سنگ می زند به قاب پنجره می پرند خواب های شیشه ایم از سرم   چشم باز می کنم ولی به جای خالی ات مرگ منتظر نشسته است در برابرم   چشم های باز مانده ی مرا بیا ببند خشک شد به در بدون تو نگاه آخرم   "سیده تکتم حسینی...   _خستگی دیوانه وار...   زنی از کوه های دوشنبه ......ادامه مطلب
ما را در سایت زنی از کوه های دوشنبه ... دنبال می کنید

برچسب : name,meaning,m,gif,like clockwork,and justice for all,symbol,es6,lost,l, نویسنده : toktamhosseynio بازدید : 190 تاريخ : دوشنبه 22 شهريور 1395 ساعت: 6:28

  شکر خدا یک لقمه نان در سفره دارم می چرخد این جا آسیاب روزگارم   می چرخد اما در دلم غم خانه کرده لبخند هم دیگر نمی آید به کارم   این روزها جز درد چیزی همدمم نیست دردی که دورم کرده از یار و دیارم   نبضت چرا کند است ای دردت به جانم؟ رنگت چرا زرد است ای باغ و بهارم؟   شرمنده ام از اینکه غیر از زخم هایم چیزی ندارم تا که در خاکت بکارم   یک روز می آید که آبادت ببینم یک روز می آید ...هنوز امیدوارم   ای نقشه ای که روی دیواری..برایت اندازه ی یک عمر غربت حرف دارم...   "سیده تکتم حسینی...   الحمدلله...     زنی از کوه های دوشنبه ......ادامه مطلب
ما را در سایت زنی از کوه های دوشنبه ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : toktamhosseynio بازدید : 257 تاريخ : يکشنبه 21 شهريور 1395 ساعت: 18:01